هوالشهید

من از غرق شدن
گم شدن
غفلت
خواب زدگی
فراموشی
از زمین گیریم
از نامردیم

از خودم

می ترسم

یابن الحسن روحی فداک !
از این همه رو سیاهیم عذر می خوام
از این که تو غربت نگهتون داشتم شرمندم آقا
از این که سند غریبیه شمام شرمندم به خدا
چقدر داد بزنم که سند غربت شما منم که مدعی و... و منتظر شمام.....
سند غربت شما ادعای من در عشق به شماست ... عشق که نه کوچیک تر از این حرفام ... محبت به شما

آقاجون تو هر لشکر و گردانی ، تک و توک چند تا سرباز به درد نخور پیدا میشه
شرمندم که جزو اون معدود سربازاتونم
ولی میدونید آقا
عشق می کنم که زیر نگاه شماست که دارم نفس می کشم
آقا کی می شه این نفس بره پایین و تو راه شما دیگه بالا نیاد

آخ آقا جونم از تمام نامردیام عذر می خوام ..... شرمندم آقا ... فقط شرمنده

آقا با تمام رو سیاهی و بدبختی و زمین گیری و نامردیم می خوام یه چیزیو بدونین

آقاجون ! دوستت دارم

روحی و نفسی فداک

نوشته شده توسط سرباز گمنام در یکشنبه 87/4/9 و ساعت 2:0 صبح
نظرات دیگران()